بیوسنسورهای نوری
توسعه تشخیصهای نوری در پزشکی، حوزه فعالی از تحقیقات فوتونیک را به خود اختصاص داده است. دلیل این امر آن است که بیوآنالیتهای مهم درمانی، خصوصیات طیف نوری ویژهای مانند جذب و فلوئورسانس دارند. این آنالیتها میتوانند گلوکز، کلسترول، میوگلوبین، اسیداوریک، لاکتات، داروهای درمانی، سمها و... باشند. خواص اسپکتروسکوپی این آنالیتها به دلیل حضور کروموفورهای خاص در این بیومولکولها میباشد. این روش، تشخیص مولکولی آنالیتها را فراهم میکند. کمترین غلظت یک مولکول که میتوان با استفاده از طیف سنجی جذبی شناسایی شود، تحت شرایط مطلوب در حد میکرو مولار است. در حالی که این حد برای آشکارسازی فلوئورسانس 10 میکرو مولار است. علاوه بر این، سیگنال فلوئورسانس به خوبی قابل تشخیص است و آشکارسازی و تعیین کمیت آن، حتی در حضور مولکولهای دیگر آسانتر است. به این دلایل، روش تشخیص فلوئورسانس برای تعیین کمیت، از بین سایر روشها ترجیح داده میشود. اگرچه بسیاری از بیومولکولها، باندهای فلوئورسانس نشری خاصی را نشان میدهند، اما بیوآنالیتهایی هم وجود دارند که کم فلوئورسانس یا غیر فلوئورسانس هستند که برای نشاندار کردن این بیومولکولها از نوکلوئیک اسید، پروتئین، لیپیدها گرفته تا داروها و... از رنگهای فلوئورسانس استفاده میشود.آنزیمها یا آنتیبادیهای اختصاصی فلوئورسانس میتوانند به مولکولهای هدف یا آنالیت متصل شود و سپس تغییر شدت فلوئورسانس کمپلکس را میتوان به وسیله ابزارهای اپتوالکترونیک مثل یک اسپکتروفلوریمتر آشکار ساخت.
تعیین دقیق سیگنال خروجی (شدت فلوئورسانس) به منظور به دست آوردن ارتباط مستقیم آن با مقدار آنالیت موجود در محیط، ضروری است. مشکل معمول، تعیین میزان تقویت سیگنال سنسور نوری در حدی است که خروجی الکتریکی قابل قبولی ایجاد کند. البته با پیشرفتهای اخیر در تکنولوژی ابزارآلات الکتریکی-نوری، تشخیص فلوئورسانس یک مولکول با تداخل قابل اغماض ممکن شده است.
توسعه بیوسنسوهای نوری برای آنالیتهای مهم بالینی مستلزم آن است که سنسور (مبدل) به عنوان مثال آنزیم/آنتیبادی نشاندار با سطح فیبر در تماس باشد. اگرچه از سال1970 تکنیکهایی برای تثبیت آنزیمها بر روی سطح جامد شناخته شده است، اما توسعه یک سنسور برای تشخیصهای نوری هنوز مشکل بزرگی است.
بیوسنسور فیبر نوری را میتوان به دو گروه درونی و بیرونی طبقه بندی کرد. به عنوان مثال، یک سنسور درونی نیاز به یک واکنشگر حساس به آنالیت مانند آنتیبادی نشاندار فلوئورسانس دارد که باید روی سطح فیبر نوری و معمولاً در نوک فیبر تثبیت شود. سنسورهای بیرونی متشکل از فیبر نوری لخت آغشته به نمونه است که معرف نشاندار شده به آن اضافه میشود. در سنسورهای بیرونی، فیبر نوری، مسئول حمل نور تحریکی و جمعآوری سیگنال پراکنده شده است.
ابزار دقیق مورد نیاز برای تشخیص و تعیین مقدار آنالیت به آسانی در دسترس هستند، چون اصول آن بر پایهی تکنیکهای اسپکتروفوتومتری یا فلوئورومتری است و تمام ترکیبات مورد نیاز به صورت یدکی در منابع تجاری موجود میباشد. اجزای اصلی یک بیوسنسور نوری شامل یک منبع نور مانند یک لامپ کم قدرت زنون یا لامپ جیوه و یا لیزرهای دیودی کم قدرت، به همراه مجموعهای از فیلترها و یا مونوکروماتور برای برانگیختن فلوروکروم است. سیگنال نشری (فلوئورسانس) را میتوان به وسیلۀ تکنیکهای فلوئورومتری معمول آشکار کرد. به خاطر در دسترس بودن آنتی بادیهای فلوئورسانس و آنزیمها ، شماری از گروههای تحقیقی در زمینۀ توسعۀ بیوسنسورهای نوری مختلف از این پروب ها استفاده میکنند. تمرکز اصلی این مطالعات، در جهت طراحی یک ماتریکس میزبان مناسب برای به تله انداختن آنتیبادیهای نشاندار و در نهایت اتصال ماتریکس روی سطح فیبر نوری است. هدف اصلی تحقیقات، ساخت سنسور مربوط به یک بیوآنالیت اختصاصی در یک ماتریکس غیر مایع است. ماتریکسهای سل-ژل که از نمک های معدنی ساخته شدهاند به نظر میرسد، مناسب ترین ماتریکس بوده و نشانداده شده که چندین گروه از آنها پتانسیل توسعهی بیوسنسورهای نوری را دارند. در تمام این مطالعات واکنش پذیری آنتی بادی نشاندار که در ماتریکس تثبیت شده با فعالیت آن در محیط مایع تفاوتی نداشته است. در حالت ایده آل یک بیوسنسور باید بتواند به طور انتخابی، مداوم، سریع و بدون افزودن معرف پاسخ دهد. یک بیوسنسور بدون معرف، به این مفهوم است که نوک بیوسنسور به عنوان مثال، فیبر نوری میتواند در درون بدن در تماس مستقیم با نمونه قرار گیرد؛ و سپس با تشخیص فلوئورسانس بیومولکولهای درون بدن به دلییل حضور بیومولکولهای فلوئورسانس طبیعی، در تشخیص های بالینی به منظور تشخیص، تشریح زخمها قبل از بدخیمی و زخمهای بدخیم به سرعت در حال گسترش است. استفاده از فلوئورسانس طبیعی، به علت وجود بیومولکولهای فلوئورسانس مانند پروتئین، آنزیم، پورفیرین، الاستین و کلاژن در حال توسعه میباشد. توزیع کلی این بیومولکولها در انواع مختلف بافت شدیداً روی طیف سنجی فلوئورسانس اثر میگذارد. این فلوئورسانس به عنوان خود فلوئورسانسی بافتها شناخته شده و مزایای خود فلوئورسانسی بافت در آشکارسازی مراحل اولیه سرطان در توسط چندین گروه نشان داده شده است.